نمایش نتایج: از 1 به 18 از 18

موضوع: نامزد حساس و رفتار نامناسب

2422
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    نامزد حساس و رفتار نامناسب

    سلام دوستان
    نمیدونم از چی و ازکجا باید شروع کنم 2 ساله عقد کردم نامزدمو خیلی دوس دارم اما گاهی وقتا رفتاراش انقدر ازارم میده که از ته دل ارزو میکنم کاش هیچ وقت ازدواج نکرده بودم.
    رو مسائل اخلاقی خیلی حساسه مثلا یه بار زنگ زد به برادرم ولی برادرم خواب بود بعد از بیدار شدنش به نامزدم زنگ نزده بود ببینه باهاش چیکار داشته
    نامزدم خیلی ناراحت شده بود زنگ زد بهش با خنده و شوخی حرفای بدی بهش زد
    بهش گفتم چرا اینجوری حرف زدی گفت واسه اینکه دیگه ازین کارا نکنه بفهمه وقتی داماد اون خونه زنگ میزنه بهش نباید بی توجه باشه
    گفتم هم کار اون درست نبود هم کار تو. وقتی اینو گفتم با حرفش کوبید تو دهنم گفت تو یکی نمیخواد نظر بدی
    بهش گفتم از بقیه ناراحت میشی چرا سر من خالی میکنی گفت تو خودت الکی نشستی داری ابغوره میگیری (گریه ام گرفته بود) من چیکار کنم من وقتی سر هیچ پوچ گریه میکنی واسم اصلا ارزش نداره یه ذره ام ناراحت نمیشم بعد میگه تو میتونی بگی کار داداشت اشتباس ولی نمیتونی بگی کار من اشتباس میتونی بگی رفتارت خوب نبوده(که البته اونم قبول نداره)
    نمیدونم رفتارم باهاش باید چجوری باشه اگه نظری دارید ممنون میشم کمکم کنید

  2. 2 کاربران زیر از naz gol بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    نقل قول نوشته اصلی توسط naz gol نمایش پست ها
    سلام دوستان
    نمیدونم از چی و ازکجا باید شروع کنم 2 ساله عقد کردم نامزدمو خیلی دوس دارم اما گاهی وقتا رفتاراش انقدر ازارم میده که از ته دل ارزو میکنم کاش هیچ وقت ازدواج نکرده بودم.
    رو مسائل اخلاقی خیلی حساسه مثلا یه بار زنگ زد به برادرم ولی برادرم خواب بود بعد از بیدار شدنش به نامزدم زنگ نزده بود ببینه باهاش چیکار داشته
    نامزدم خیلی ناراحت شده بود زنگ زد بهش با خنده و شوخی حرفای بدی بهش زد
    بهش گفتم چرا اینجوری حرف زدی گفت واسه اینکه دیگه ازین کارا نکنه بفهمه وقتی داماد اون خونه زنگ میزنه بهش نباید بی توجه باشه
    گفتم هم کار اون درست نبود هم کار تو. وقتی اینو گفتم با حرفش کوبید تو دهنم گفت تو یکی نمیخواد نظر بدی
    بهش گفتم از بقیه ناراحت میشی چرا سر من خالی میکنی گفت تو خودت الکی نشستی داری ابغوره میگیری (گریه ام گرفته بود) من چیکار کنم من وقتی سر هیچ پوچ گریه میکنی واسم اصلا ارزش نداره یه ذره ام ناراحت نمیشم بعد میگه تو میتونی بگی کار داداشت اشتباس ولی نمیتونی بگی کار من اشتباس میتونی بگی رفتارت خوب نبوده(که البته اونم قبول نداره)
    نمیدونم رفتارم باهاش باید چجوری باشه اگه نظری دارید ممنون میشم کمکم کنید

    خب شما بهتر از هرکسی در این مدت میدونید که رفتار ایشون چطوریه ...

    پس در این موارد بهتره عاقلانه رفتار کنید .. نه اینکه احساسی رفتار کنید ....

    با گریه کردن کاری از پیش نمیره و شما باید در این مدت به اخلاق ایشون واقف بشید ...

    خب ایشون حساسه و شاید در مواردی نمیدونه چطور رفتار کنه ....

    پس میتونید در این موارد با هم صحبت کنید شاید بتونید...

    بعد از دوسال از نظر رفتاری نقاط مشترکی رو دراین موارد پیدا کنید ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. 4 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8203
    نوشته ها
    2,001
    تشکـر
    1,983
    تشکر شده 5,258 بار در 1,556 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    متاسفانه من با خوندن این پستا خیلی عذاب میکشم
    مردای این زمونه واقعا بچه ان
    سر یه زنگ نزدن دعوا میکنن
    نمیدونم چی بگم
    میترسم تو زندگی مشترکتونم از این رفتارها در مقابل خود شما هم به وجود بیاد
    خوب به نظرم این جوری آدما به خاطر غرور و خودخواهی زیاد حرف هیچکس و قبول ندارن
    شما باید این غرورو ازش بگیری بعدش بهش بفهمونی این طرز رفتار درست نیست
    خلاصه اش کنم ولش کن
    هروقت یه رفتار کوچیک و خطا ازش دیدی از شدور شو ( به ظاهر )
    چون مغرور ه بعداز یه مدتی خودش برمیگرده
    هرچقدر بهش توجه کنی یا گریه کنی فایده ای نداره
    ماشا.. شوهر سر زبون داری هم هست ایشون
    پس با زبون نمیشه قانعش کرد باید با رفتارت بهش بفهمونی
    امضای ایشان
    عشق مهمترین امتحان خداست ..
    فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
    اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
    بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)





  6. 3 کاربران زیر از Reepaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8739
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    68
    تشکر شده 59 بار در 31 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    درود بانو

    شما چند سال داردی ایشون چند سالشون هست؟
    مدرک تحصیلی شما و ایشون در چه حدی است؟
    طریقه ازدواج شما و ایشون سنتی بوده یا از قبل دوست بودید؟
    خصوصیات مثبت و منفی خودتان و شوهرتان را بنویسید(لطفا کامل باشه و در هر مورد از خصوصیاتش با توضیحات باشه چه شما و چه ایشون)
    و سوال بسیار مهم علت اینکه دوران عقد شما اینقدر طول کشیده چیه؟
    بصورت کلی دوران عقد بهتره 6ماه تا یکسال باشه دوران عقد بیشتر برای شناخت بهتر دختر و پسر و خانواده های دوطرف از خصوصیات اخلاقی و شخصیتی و فرهنگی و آداب و رسوم دوطرف و آماده شدن خانواده ها برای تهیه جهیزیه و خرج و مخارج عروسی هستش بیشتر از این مدت خیلی خبو نیست حداقلش اینه دوطرف نسبت به هم احساس دلزدگی پیدا میکنن و اینکه باعث دخالت خانواده ها و اطرافیان در زندگی میشه و نمونش کدورتی که پیش آماده پس هرچه سریعتر تمام تلاشتان را بکنید تا زودتر شرایط ازدواج را فراهم آورید.

    شما نیاز دارید به کسب مهارت برقراری ارتباط صحیح و شناخت مردان


    به هیچ عنوان جلوی مردت گریه نکن به هیچ عنوان مگر در مواقعی که تحت فشار زیادی بودی شاید اوایل تاثیر داشته باشه ولی به مرور زمان از نظر ما مردها همسری که زود گریه میکنه فرد ضعیف و نفسی هستش که جلوی مشکلات کوچک براحتی سرخم میکنه دارای اعتماد بنفس و شخصیت ضعیفی هستش.و یه علت بزرگ دیگه گریه زن این پیام را به شوهرش منتقل میکنه که شخصیت قوی و محکم و با اراده ای نیست و توانایی حفاظت و پشتیبانی از همسرش را نداره (گریه کردن ممنوع) دیگه تکرار نمیشه جلوی شوهرت گریه نمیکنی

    مردا از زن غرغرو و شاکي خوششون نمياد.
    از زن مهرطلب و آويزون هم همينطور. از زن بدون اعتماد به نفس هم. از زن گريه رو هم .
    از زن برچسب زن هم. از زن فخر فروش هم. از زني که به خانوادشون بي احترامي کنه و ...


    1.خونسرد بودن
    2. رعايت حريم و مرزهاي خانواده ( احترام به استقلال خانواده) مسائل روبه خانواده ها نکشوندن
    3.هم احساسي کردن : فراموش نکنيد تا آتشي خاموش نشده است
    ، منطقي نيست که در ميان آتش شروع به بازسازي کنيم و براي اينکه آتشي ( مانند احساسات) را خاموش کنيم
    ، ابتدا بايد «هم احساسي» کنيم، گوش دادن را بلد باشيم( نه فقط منفعلانه بشنويم)
    ، شروع به قضاوت نکنيم، کلام او را قطع نکنيم و شروع به راهنمايي و توصيه نکنيم
    . بايد مسائل را از ديد او بشنويم.


    4. تغييرات در بستر زمان به دست مي آيد همون صبور بودن
    5. متمرکز شدن روي نقاط مثبت به جاي نقاط منفي
    دادن شخصيت به همسر
    ( اگر همسرمان بايد نقاط ضعفش را حل کند، بايد هزينه آن را از بخش مثبت شخصيتش تامين کند)
    پس نبايد از اول شروع کنيم به ويران کردن همه شخصيت و اعتماد به نفس همسرمان.
    يعني شما هر چه نقاط مثبت همسرتان را بيشتر شناسايي کنيد به اين معناست
    که مصالح و مواد بيشتري جهت بازسازي ضعفهاي او در اختيار داريد.

    6.فراز و نشيب هاي تغيير در بستر زندگي طبيعي است
    يعني صبور بودن پرتلاش بودن و ادامه دادن مسير و نا اميد نشدن


    .استفاده از ظرافت هاي زنانه و خلاء هاي احساسي ما آقايون ما مردا عاشق اينيم بهمون محبت کنن
    بهمون اعتماد بنفس بدن مثل بادکنک بادمون کنن سعي کن جلوش خيلي از خانوادت تعريف نکني
    هميشه جوري رفتار کن که فکر کنه اولويت اول زندگي شماست و تکيه گاه اصلي شما


    قسمتی از مطالبی که باید آموزش ببینید برای بهتر شدن زندگیتان را در این پست قرار دادم با دقت بخوانید.الان مشکل شما مربوط میشه به شماره 3 و برای اینکه اگر دفعه بعدی در چنین موقعیتی قرار گرفتید بتوانید مدیریت کنید باید مهارت همدلی کردن را اموزش ببنید.

    همدلي کردن


    همدلي:
    همدلي به معني تاييد كار طرف مقابل نيست
    همدلي به معني همدردي نيست
    همدلي به معني همراه شدن نيست
    همدلي ارائه راهكار نيست
    همدلي ارائه تجربه نيست
    همدلي دفاع از شخصي چه شوهر و يا پدر نيست
    همدلي توجيه كارهاي پدر نيست
    همدلي اين نيست كه بگوييد پدرم واقعا مهربونه و تو رو دوست داره! اما زبونش تلخه، رفتارش اينطوريه، تو ناراحت نشو عزيز دلم! تو به دل نگير!! ( اين غلط ترين حرف ممكنه كه مي تونه يك فرد به همسرش بگه)
    همدلي اين نيست كه كه بگيد خب تو هم اشتباه كردي...
    همدلي اين نيست بگيد خب ديگه نيا اونجا...
    همدلي سرزنش هيچ كسي نيست! چه اين طرف و چه طرف مقابل
    همدلي داوري نيست
    همدلي دفاع از خود نيست

    همدلي يعني شما كمي بالاتر از احساس خودت قرار بگيري و احساس طرف مقابلت رو درك كني... فقط احساس طرف مقابلت رو درك كني! همين! نه كارش رو تاييد كني و نه بهش راهكار بدي ... نه سرزنشش كني و نه باهاش بد رفتاري كني... فقط بگي مي فهمم چه حسي داري!
    در همدلي بايد چند تا كار رو انجام بديد:
    1. عزت نفس خودتون رو چند لحظه اي خاموش كنيد! ( تا جيزي گفت كه پدرت فلان... جوش نياريد كه اي واي من نبايد پشت پدرم رو خالي كنم)
    2. با دقت و ارتباط چشمي و حتي لمسي، ( تو چشماش نگاه كنيد و دستاش رو بگيريد، چون ارتباط چشمي در اتومبيل بر قرار نمي شه براي همين زمان رانندگي،‌ زمان خوبي براي گفتگوهاي مهم نيست) به حرفاش گوش كنيد و حرفهاش رو براش خلاصه كنيد...
    3. احساس طرف مقابل رو درك كنيد نه كارش رو يا دردش رو!
    4. زياده روي نكنيد



    همدلي يک مهارت و توانايي است و مانند هر مهارت ديگر نياز به آموزش، تمرين و تجربه دارد. همدلي به فرد اين امكان را مي دهد كه بتواند احساسات و حالاتي را در ديگران بفهمد كه تاكنون تجربه نكرده است. همدلي باعث مي شود كه از سطح خودمان فراتر رفته و ديگران را عميق‌تر درک نماييم. به اين ترتيب، همدلي قدرت و ظرفيت درک انسان‌ها را افزايش مي دهد.

    موانع همدلي عبارت‌اند از:

    انتقاد
    برچسب‌زدن
    تشخيص‌گذاري
    ستايش همراه با ارزيابي
    نصيحت كردن
    اغراق كردن يا بزرگ كردن مشكل
    بي اهميت و كوچک كردن مشكل
    به رخ كشيدن و مقايسه كردن
    سرزنش كردن
    نصيحت كردن، راهنمايي كردن و ارائه راه‌حل

    مهم‌ترين تكنيک هاي همدلي عبارت‌اند از:

    گوش دادن فعال
    بازپردازي
    انعكاس احساسات
    انعكاس محتوا يا معاني
    انعكاس تلخيصي
    تمركز بر كلمات احساسي
    توجه به محتواي كلّي پيام
    مشاهده زبان بدن (Body Language)
    پرسيدن اين سؤال از خود كه «اگر من چنين وضعيتي را تجربه مي كردم، چه احساسي داشتم؟»
    مقاله بالا را با دقت بخوانید.لطفا اول خیلی خوب به این سوال من توجه کنید و بعد موقعیتی که درش قرار گرفتید را تجسم کنید و با توجه به اطلاعاتی که بدست آوردید بهترین رفتاری که می توانستید انجام بدهید را بنویسید.عجله نکنید بانو صبور باشید

  8. 5 کاربران زیر از khaleghezey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    نقل قول نوشته اصلی توسط Reepaa نمایش پست ها
    متاسفانه من با خوندن این پستا خیلی عذاب میکشم
    مردای این زمونه واقعا بچه ان
    سر یه زنگ نزدن دعوا میکنن
    نمیدونم چی بگم
    میترسم تو زندگی مشترکتونم از این رفتارها در مقابل خود شما هم به وجود بیاد
    خوب به نظرم این جوری آدما به خاطر غرور و خودخواهی زیاد حرف هیچکس و قبول ندارن
    شما باید این غرورو ازش بگیری بعدش بهش بفهمونی این طرز رفتار درست نیست
    خلاصه اش کنم ولش کن
    هروقت یه رفتار کوچیک و خطا ازش دیدی از شدور شو ( به ظاهر )
    چون مغرور ه بعداز یه مدتی خودش برمیگرده
    هرچقدر بهش توجه کنی یا گریه کنی فایده ای نداره
    ماشا.. شوهر سر زبون داری هم هست ایشون
    پس با زبون نمیشه قانعش کرد باید با رفتارت بهش بفهمونی
    اره فن بیان اون قویتر از منه
    اما وقتی ازش دور میشم میگه عاقلانه تر رفتار کن تو دیگه بزرگ شدی
    با صحبت کردن هم نمیتونم قانعش کنم احساس میکنم از لحاظ منطقی اصلا قبولم نداره

  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8203
    نوشته ها
    2,001
    تشکـر
    1,983
    تشکر شده 5,258 بار در 1,556 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    نقل قول نوشته اصلی توسط naz gol نمایش پست ها
    اره فن بیان اون قویتر از منه
    اما وقتی ازش دور میشم میگه عاقلانه تر رفتار کن تو دیگه بزرگ شدی
    با صحبت کردن هم نمیتونم قانعش کنم احساس میکنم از لحاظ منطقی اصلا قبولم نداره
    دور شدن از آدما و تنها گذاشتنشون یه فرصته
    واسه اینکه تنهابشن و فکرکنن
    عاقلانه رفتارکردن همیشه منطقی حرف زدن نیست
    منطثی حرف زدن وقتی کارسازه که طرف مقابلتم منطقی باشه
    متاسفانه همسر شما آدم احساساتیه
    پس به جای صحبت کردن درست رفتار کن
    بزار بهت بگه بچه
    رفتار خودش از بچه ها بدتره
    امضای ایشان
    عشق مهمترین امتحان خداست ..
    فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
    اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
    بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)





  11. کاربران زیر از Reepaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود بانو

    شما چند سال داردی ایشون چند سالشون هست؟
    مدرک تحصیلی شما و ایشون در چه حدی است؟
    طریقه ازدواج شما و ایشون سنتی بوده یا از قبل دوست بودید؟
    خصوصیات مثبت و منفی خودتان و شوهرتان را بنویسید(لطفا کامل باشه و در هر مورد از خصوصیاتش با توضیحات باشه چه شما و چه ایشون)
    و سوال بسیار مهم علت اینکه دوران عقد شما اینقدر طول کشیده چیه؟
    بصورت کلی دوران عقد بهتره 6ماه تا یکسال باشه دوران عقد بیشتر برای شناخت بهتر دختر و پسر و خانواده های دوطرف از خصوصیات اخلاقی و شخصیتی و فرهنگی و آداب و رسوم دوطرف و آماده شدن خانواده ها برای تهیه جهیزیه و خرج و مخارج عروسی هستش بیشتر از این مدت خیلی خبو نیست حداقلش اینه دوطرف نسبت به هم احساس دلزدگی پیدا میکنن و اینکه باعث دخالت خانواده ها و اطرافیان در زندگی میشه و نمونش کدورتی که پیش آماده پس هرچه سریعتر تمام تلاشتان را بکنید تا زودتر شرایط ازدواج را فراهم آورید.

    شما نیاز دارید به کسب مهارت برقراری ارتباط صحیح و شناخت مردان


    به هیچ عنوان جلوی مردت گریه نکن به هیچ عنوان مگر در مواقعی که تحت فشار زیادی بودی شاید اوایل تاثیر داشته باشه ولی به مرور زمان از نظر ما مردها همسری که زود گریه میکنه فرد ضعیف و نفسی هستش که جلوی مشکلات کوچک براحتی سرخم میکنه دارای اعتماد بنفس و شخصیت ضعیفی هستش.و یه علت بزرگ دیگه گریه زن این پیام را به شوهرش منتقل میکنه که شخصیت قوی و محکم و با اراده ای نیست و توانایی حفاظت و پشتیبانی از همسرش را نداره (گریه کردن ممنوع) دیگه تکرار نمیشه جلوی شوهرت گریه نمیکنی

    مردا از زن غرغرو و شاکي خوششون نمياد.
    از زن مهرطلب و آويزون هم همينطور. از زن بدون اعتماد به نفس هم. از زن گريه رو هم .
    از زن برچسب زن هم. از زن فخر فروش هم. از زني که به خانوادشون بي احترامي کنه و ...


    1.خونسرد بودن
    2. رعايت حريم و مرزهاي خانواده ( احترام به استقلال خانواده) مسائل روبه خانواده ها نکشوندن
    3.هم احساسي کردن : فراموش نکنيد تا آتشي خاموش نشده است
    ، منطقي نيست که در ميان آتش شروع به بازسازي کنيم و براي اينکه آتشي ( مانند احساسات) را خاموش کنيم
    ، ابتدا بايد «هم احساسي» کنيم، گوش دادن را بلد باشيم( نه فقط منفعلانه بشنويم)
    ، شروع به قضاوت نکنيم، کلام او را قطع نکنيم و شروع به راهنمايي و توصيه نکنيم
    . بايد مسائل را از ديد او بشنويم.


    4. تغييرات در بستر زمان به دست مي آيد همون صبور بودن
    5. متمرکز شدن روي نقاط مثبت به جاي نقاط منفي
    دادن شخصيت به همسر
    ( اگر همسرمان بايد نقاط ضعفش را حل کند، بايد هزينه آن را از بخش مثبت شخصيتش تامين کند)
    پس نبايد از اول شروع کنيم به ويران کردن همه شخصيت و اعتماد به نفس همسرمان.
    يعني شما هر چه نقاط مثبت همسرتان را بيشتر شناسايي کنيد به اين معناست
    که مصالح و مواد بيشتري جهت بازسازي ضعفهاي او در اختيار داريد.

    6.فراز و نشيب هاي تغيير در بستر زندگي طبيعي است
    يعني صبور بودن پرتلاش بودن و ادامه دادن مسير و نا اميد نشدن


    .استفاده از ظرافت هاي زنانه و خلاء هاي احساسي ما آقايون ما مردا عاشق اينيم بهمون محبت کنن
    بهمون اعتماد بنفس بدن مثل بادکنک بادمون کنن سعي کن جلوش خيلي از خانوادت تعريف نکني
    هميشه جوري رفتار کن که فکر کنه اولويت اول زندگي شماست و تکيه گاه اصلي شما


    قسمتی از مطالبی که باید آموزش ببینید برای بهتر شدن زندگیتان را در این پست قرار دادم با دقت بخوانید.الان مشکل شما مربوط میشه به شماره 3 و برای اینکه اگر دفعه بعدی در چنین موقعیتی قرار گرفتید بتوانید مدیریت کنید باید مهارت همدلی کردن را اموزش ببنید.



    مقاله بالا را با دقت بخوانید.لطفا اول خیلی خوب به این سوال من توجه کنید و بعد موقعیتی که درش قرار گرفتید را تجسم کنید و با توجه به اطلاعاتی که بدست آوردید بهترین رفتاری که می توانستید انجام بدهید را بنویسید.عجله نکنید بانو صبور باشید
    ممنون از وقتی که واسم گذاشتید
    من 21 سال و همسرم 26 ساله هستن
    من دانشجوی صنایع و ایشون لیسانس برق
    قبل از ازدواج 11 ماه به قصد اشنایی دوست بودیم
    نامزدیمون به خاطر سربازی نامزدم طولانی شد
    خصوصیات مثبتش
    مسئولیت پذیره مثلا تو این مدت که سرباز بود کار هم میکرد که از نظر مالی کمک حال باشه
    از اول رو پای خودش ایستاده و این خیلی واسه من مهمه
    شوخ طبعه و با همه راحته
    مسائل مذهبی براش اهمیت داره و فرد با ایمانیه
    وقتی خسته ام هوامو داره مثلا روزایی که ازدانشگاه میام
    وقتی میخواد کاری انجام بده سعی میکنه همه جوانبشو بسنجه
    ...
    منفی
    بیش از حد رو مسائل اخلاقی حساسه
    وقتی اشکم در میاد حس میکنم فک میکنه واسه تحریک احساس اونه که گریه میکنم چون هیچ وقت نشده بگه گریه نکن فقط سرشو میندازه پایین سکوت میکنه یا ادامه حرفشو میزنه
    خودشو خانوادشو خیلی قبول داره وقتی ازم ناراحت میشه منو با خواهرش مقایسه میکنه میگه اون تو این وقتا فلان کارو میکنه
    حسابگره مثلا کم پیش میاد واسم کادو بگیره حتی روزتولدم یا وقتی میریم بیرون واسش مهم نیس من دست تو جیبم کنم
    وقتی از من یا خانوادم ناراحت میشه جوری برخورد میکنه که به قول معروف جا پاشو محکم کنه نمیدونم چطور توضیح بدم مثلا میخواد بگه من اینم که هستم یا تو همین تاپیک که گذاشتم بهم گفت با داداشت اینجوری حرف زدم تا ازین ب بعد یادش باشه من زنگ میزنم نباید بی تفاوت باشه
    خصوصیات خودم
    خیلی صبورم نمیدونم خوبه یانه
    اگه ناراحتی بیینمون پیش بیاد خیلی زود یادم میره ولی اون اصلا اینطور نیس
    نمیتونم اشکمو کنترل کنم خیلی بدم میاد جلوش گریه کنم

  13. کاربران زیر از naz gol بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8739
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    68
    تشکر شده 59 بار در 31 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    خوب شما باید روی خودت کار کنی که دیگه از این به بعد گریه نکنی جلوی شوهرت این کار واقعا از نظر مردها تنفربرانگیزه سعی کن دیگه انجامش ندی مثلا یکبار که انجام ندادی بخودت جایزه بده و خودت را تشویق کن بخودت انرژی مثبت بده از خودت تعریف کن سعی کن اعتماد بنفس خودت را افزایش بدی مقاله ای در این مورد برای شما در پست بعدی ام قرار میدهم لطفا مطالعه کنید.

    راستی قبلش تا یادم نرفته همین اتفاق که افتاد به روش درست برام توضیح بدید با خواندن پستی که برایتان قرار دادم بهترین کاری که میتوانستید انجام بدهید با توضیح چه بوده است.

    خوب آیا ایشون دارای شغل هستند؟
    آیا از خودش خانه داره یا زمین و یا پس انداز؟

    و حالا اون راز بزرگ: اینه که ما مردا همیشه دوست داریم به همسرانمان تسلط داشته باشیم بقول معروف پادشاه منزل باشیم و همسرمان زیردستمان باشه.برای ما سخته ببینیم همسرمون داره بال و پر میگیره و میخواد پرواز کنهب رای همین زود بال و پرشو با قیچی میزنیم حالا به روش های مختلف.همسر من خودش
    فوق لیسانس فیزیک+حق التدریس دبیرستان و آموزشگاه + یه شخصیت محکم و مستقل
    اینا امتیازهای خیلی بزرگیه ولی چی تا وقتی که به رخ مردش نکشه تا وقتی خودشو بالاتر از شوهرش نشان نده
    مثلا همین رفتار شما که به داداشای شما اینو میگه یا به خانوادت مثلا مسخره میکنه یه مرد همگانیه توی اکثر مردا به جرات میتوانم بگم وجود داره بخاطر چی:فرار رو به جلو این شیوه ما مردا هستش همانطور که شیوه شما بانوان استفاده از احساسات ما مردا هستش که درش ضعف داریم و زود گول میخوریم نقطه قوت ما مردا هم بحث کردن و گفتگو کردنه تا بگیم ما درست میگیم و حق ماست حالا رسیدن به این حق از راههای مختلف هستش از بحث معمولی تا صدا کفت کردن و داد زدن تا توهین و تحقیر تهشم که میرسه دعوا و تهدید که طلاقت میدم

    این راز بزگ ما مرداست بخاطر اینکه نشان بدیم بالاتر از همسرانمان و خانوادش هستیم.ولی در واقع داریم چیکار میکنیم؟!!!

    ضعف هایی که داریم و خلاء های موجود در رفتار و شخصت خودمان و خانوادمان را پنهان میکنیم.

    حالا دوتا کار میتوانید انجام بدید

    1.بحث کردن منطقی با ما مردای بی منطق که ذاتا افراد منطقی هستیم و ساخته شدیم برای بحث های طولانی
    2.استفاده از ظرافت های زنانه و خلاء های احساسی ما آقایون ما مردا عاشق اینیم بهمون محبت کنن بهمون اعتماد بنفس بدن مثل بادکنک بادمون کنن سعی کن جلوش خیلی از خانوادت تعریف نکنی همیشه جوری رفتار کن که فکر کنه اولویت اول زندگی شماست و تکیه گاه اصلی شما

    خودمانی بگم (گولش بزن)
    اینو یواشکی بخون یه راز درگوشیه در مورد اکثر مردها اینجوریه.

    استفاده از احساسات زنانه برای بهبود کیفیت زندگی مشترک
    استقبال از شوهر، چرا؟

    اما اگر احساسات را تحریک کردید، طبیعتا مرد هم با بعد احساساتیش با شما ملاقات خواهد کرد و نتیجه روشن است، از آنجا که شما در احساسات قوى تر هستید، مى توانید مهره بازى را به نفع آرامش خود و زندگى جابجا نمائید


    زن یکى از زیباترین مظاهر لطف و رحمت الهى است که با خلقتش آسایش و آرامش به عالم هستى اهداء گشته است.
    زن با بهترین نقش و اساسى ترین جایگاه، پا در عرصه گیتى نهاد تا متانت و طماءنینه که سرمایه و هستى مردان است را مفهوم بخشیده و مرد را ناخودآگاه تا بسوى بالاترین ارزش ها و کمالات همراهى نماید و با این افتخار بهشت را به بهترین بودن خویش زینت داده و افتخار آن را داشته باشد که به کلمات مباهات آمیز پیامبر خدا و ائمه معصومین علیهم السلام آمده تا بفرمایند: بهشت زیر پاى مادران است و قدر و منزلت زن و مادر را از بهشت هم بالاتر ببرند.
    زن موجودى است که بخش زیادى از ابعاد روحى او بواسطه عاطفه شکل گرفته و به تعبیر حضرت امیرالمومنین علیه السلام شبیه گُل مى باشد، بسیار لطیف و حساس.
    با این وجود، بایستى در مقام ارتباط با او، شرایط لطافت و عطوفت ملاحظه شود، چنانچه عطوفت لازم صورت نگیرد ممکن است صدمه دیده و آرام آرام پژمرده و ضایع گردد.طبیعتا اولین مخاطب زن، همسر و شوهر او مى باشد که باید نسبت به این لطافت، توجه کافى بنماید. این وظیفه اختصاص به مردان دارد.بهتر است در ابتدا در رابطه با روحیات مردان هم سخنى به میان آوریم .غالب مردان بر عکس زنان که از لطافت طبع و ظرافت برخوردارند،از یک طبع دقیق و حساس منطقى برخوردار هستند.به عبارت دیگر اگر ما سازمان روحى انسان را به منطق و عاطفه تقسیم نمائیم، در مردان، منطق و در خانم ها، عطوفت و عاطفه غالب است.
    منطق مرد بواسطه ارتباط مناسب اجتماعى ،رشد و قوت یافته، در مقابل، عطوفت و مهربانی خانم ها از همان دوران کودکی که عروسک بازی می کنند، زبانزد است، اگر دنیا را به مردان واگذار کنیم ، خشن و خشک و خاکستری خواهد شد ، این عشق و لطافت زنانه است که به دنیا رنگ می بازد.حال با توجه به این عطوفت و لطافت زن، مرد چگونه باید با او ارتباط داشته باشد تا این لطافت صدمه نبیند؟ تا خودش و فرزندان سیراب محبت شوند؟
    اینجا نقش زن در ارتباط دیگران با خودش، بسیار اساسى است، خانم های محترم، شما مى توانید دو نقش متضاد را بازى کنید، یک نقش تحریک بُعد احساسى مرد است، سپس نتیجه را ملاحظه کنید یک نقش هم تحریک بُعد منطقى مرد ،سپس نتیجه آنرا هم ببیند!
    اگر احساسات را تحریک کردید، طبیعتا مرد هم با بعد احساساتیش با شما ملاقات خواهد کرد و نتیجه روشن است، از نجا که شما در احساسات قوى تر هستید، مى توانید مهره بازى را به نفع رامش خود و زندگى جابجا نمائید

    اگر چه در مرد، منطق حاکم است ولیکن احساسات او هم ضعیف نیست. اگر منطق را تحریک کردید، طبیعتا بایستى انتظار منطقى هم از او داشته باشید. او با منطقش سخن مى گوید و با منطقش از شما سوال مى کند و... و شما در مقابل منطق مرد، با توجه به آن ساختار روحى که داشتید، ضعیف و ممکن است بدون جواب باشید. اما اگر احساسات را تحریک کردید، طبیعتا مرد هم با بعد احساساتیش با شما ملاقات خواهد کرد و نتیجه روشن است، از آنجا که شما در احساسات قوى تر هستید، مى توانید مهره بازى را به نفع آرامش خود و زندگى جابجا نمائید


    حال چه کنیم و عواطف مرد را چگونه تحریک نمائیم؟

    ابتدا مراقب اولین لحظات حضور مرد در منزل باشید، ظاهر آراسته شما مى تواند در بدو ورود همسرتان، شما را در تحریک احساسات موفق نماید. براى همین حقیقت هست که دین مبین اسلام دستور مى دهد در ابتداى ورود، زن با آراستگی کامل، درب منزل را به روى همسر باز کند و اثاثیه را از دست او بگیرد، در خارج کردن لباس به او کمک کند و... اینها براى چیست؟
    براى اینکه مردى که در بیرون خانه بوده به جهت انجام وظیفه اجتماعى منطق غالب بوده و اگر بخواهد با همان منطق وارد زندگى شخصى و خانواده شود، نتیجه مقبولى نخواهد داشت.
    لذا در لحظه ورود باید ساختار روحى مرد از منطق به احساسات عوض شود تا اولا خستگى او بر طرف شود ثانیا با عطوفت و مهربانى با شما و فرزندان ارتباط برقرار نماید تا زندگى شما با همسرتان زیباتر و دلپذیرتر باشد.
    بنابراین ملاحظه بدو ورود و تحریک احساسات، هنر شماست که با رعایت پوشش ظاهرى و آراستگى و خوش برخوردى خود مى توانید این هنرمندى را از خود نشان دهید.
    زن هنرمند زنى است که بتواند احساسات شوهر خود را در هر حال تحریک و به راهکارهاى آن مسلط باشد.اگر از منطق هم باید استفاده کرد در هاله اى از احساسات باشد تا موفق باشد.و انصافا زیباترین هنر زن، همین هنر خواهد بود که در سایه آن سایر زیبائی هاى ظهور یافته و جلوه کند.
    بنابراین خانم هاى محترم و مسلمان بایستى به این هنر بیشتر از سایر امور و مسائلى که امروز بصورت کاذب به عنوان نقش زن بیان مى شود توجه و عنایت داشته باشند.
    فراموش نکنید: سلام و گفتگوى گرم، آراستگى، چیدمان خانه به عنوان پناهگاه و محل امن، بوی خوش غذا و ... هنرمندى شماست.
    منبع: تبیان
    برگرفته از: عصر ايران

    لطفا فقط بخوانید هرکدام از مقالاتی که برای شما قرار دادم یا نوشته های پست قبلی برای فراگیری و انجام دادنشان حداقل چند ماه وقت نیاز هستش پس لطفا عجول نباشید.شما سن کمی دارید پس سعی کن از تخصص و تجربیات کارشناسان و کاربرهای باتجربه و متاهل استفاده کنی.

    و در آخر همه تلاشتو کن هرچه زودتر برید سر خانه و زندگیتان 2سال زمان بسیار زیادی هستش این موضوع را جدی بگیرید بانو.قبلش مهارت های خودت را بخواندن مقالات و استفاده کردنشان بالا ببر

  15. کاربران زیر از khaleghezey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6176
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    98
    تشکر شده 76 بار در 44 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    سلام ببخش من نظر شخصیمو دارم بهت میگم بر اساس اصول علمی این نتیجه رو نگرفتم.
    چرا اینقد خودتو جلو شوهرت کوچیک کردی؟
    مردا از زنای محکم و مستقل و با قدرت خوششون میاد. نامزدتو دوست داری قبول هر چیزی به جاش زیاد لوسش نکن. به تو مربوط نمیشه که اون با بقیه چطور رفتار میکنه رفتار هر آدمی شخصیتشو نشون میده اون دوست داره شخصیتشو خراب کنه به تو ربطی نداره که انقد سر این مسئله جنجال به پا کنی و آخرشم خودتو خورد کنی و گریه کنی معلومه انقد خوتو وابستش نشون دادی که خیلی راحت بهت میگه حق نداری راجع بهش نظر بدی که اشتباه کرده! من اصلا این رفتار همسر شما رو نمی پسندم و باعث همه ی این رفتارا هم خود شما بودین متاسفانه... معلوم نیست چه جور باهاش برخورد کردی که انقد احساس قدرت بهش دست داده.
    دختر مستقل باش محکم باش زن باید در کنار همه عشوه و ناز و طراوتش یکم استقلال شخصیتم داشته باشه... فکر کنم زیادی لی لی به لالاش گذاشتی ... اینجوری فردا که وارد زندگی شدی فقط باید بشینی افسوس زندگی بقیه بخوری...
    گاهی وقتا یه زن با سیاست و محبتش جوری یه مرد و خام میکنه مثل موم تو دستش معلومه اصلا سیاست زنانه نداری و متإسفانه خانومی که سیاست زنانه در کاراش نداشته باشه موهبت های دیگشم زیاد به چشم نمیاد و کم شمرده میشه ...
    عزیزم شما زیبایی ظاهر زیبایی باطن و متانت رفتار و کلامت و جوری به همسرت نشون بده که شیفته شما بشه طوری که بعد از مدت ها هم که گذشت لحظه به لحظه فقط تصویر شما جلو چشمش باشه.
    به عنوان مثال یه محصول خیلی قشنگ و زیبا تبلیغات منفی و با تأثیرات مخرب داشته باشه کسی سمت اون محصول میره؟ نه معلومه که به دلش نمیشینه.... شما هم همینطوری با سیاست زنانت باید تبلیغات موهبت های الهی که خدا تو وجود یه زن گذاشته داشته باشی...
    موفق باشی..

  17. 2 کاربران زیر از الینا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6176
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    98
    تشکر شده 76 بار در 44 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    نقل قول نوشته اصلی توسط naz gol نمایش پست ها
    ممنون از وقتی که واسم گذاشتید
    من 21 سال و همسرم 26 ساله هستن
    من دانشجوی صنایع و ایشون لیسانس برق
    قبل از ازدواج 11 ماه به قصد اشنایی دوست بودیم
    نامزدیمون به خاطر سربازی نامزدم طولانی شد
    خصوصیات مثبتش
    مسئولیت پذیره مثلا تو این مدت که سرباز بود کار هم میکرد که از نظر مالی کمک حال باشه
    از اول رو پای خودش ایستاده و این خیلی واسه من مهمه
    شوخ طبعه و با همه راحته
    مسائل مذهبی براش اهمیت داره و فرد با ایمانیه
    وقتی خسته ام هوامو داره مثلا روزایی که ازدانشگاه میام
    وقتی میخواد کاری انجام بده سعی میکنه همه جوانبشو بسنجه
    ...
    منفی
    بیش از حد رو مسائل اخلاقی حساسه
    وقتی اشکم در میاد حس میکنم فک میکنه واسه تحریک احساس اونه که گریه میکنم چون هیچ وقت نشده بگه گریه نکن فقط سرشو میندازه پایین سکوت میکنه یا ادامه حرفشو میزنه
    خودشو خانوادشو خیلی قبول داره وقتی ازم ناراحت میشه منو با خواهرش مقایسه میکنه میگه اون تو این وقتا فلان کارو میکنه
    حسابگره مثلا کم پیش میاد واسم کادو بگیره حتی روزتولدم یا وقتی میریم بیرون واسش مهم نیس من دست تو جیبم کنم
    وقتی از من یا خانوادم ناراحت میشه جوری برخورد میکنه که به قول معروف جا پاشو محکم کنه نمیدونم چطور توضیح بدم مثلا میخواد بگه من اینم که هستم یا تو همین تاپیک که گذاشتم بهم گفت با داداشت اینجوری حرف زدم تا ازین ب بعد یادش باشه من زنگ میزنم نباید بی تفاوت باشه
    خصوصیات خودم
    خیلی صبورم نمیدونم خوبه یانه
    اگه ناراحتی بیینمون پیش بیاد خیلی زود یادم میره ولی اون اصلا اینطور نیس
    نمیتونم اشکمو کنترل کنم خیلی بدم میاد جلوش گریه کنم
    عزیزم یه مرد قبل از ازدواج هر چی میخاد باشه این زنه که رفتاراشو اصلاح میکنه و به اصطلاح شوهرشو به خوی خودش در میاره.شوهر من یه فردی بود کاملا مغرور خیلی حساس به رفتارای خانوادم نسبت به اون خودش و خانوادشو خیلی قبول داشت یه مردی بود که توقع داشت تا از راه میرسه براش چایی درست کنی بیاری سریع شامش حاضر باشه... حالا بعد از یه سال یه فرد کاملا اجتماعی روی رفتارای خانواده من حساس نیست در مورد خانوادش اون چیزی که واقعا هستن رو میبینه خانواده خوبی داره ولی قبلا به طور رویایی فقط کارای خودش و خانوادش قبول داشت... از سر کارکه میاد اول یه ربع یا نیم ساعت منو میگیریه بغلش و حسابی راجع به اتفاقات اونروز تعریف میکنه در همه موارد حواسش هست که من ناراحتی خاصی نداشته باشم و جالب اینجاست که این مردی که خیلی دلش میخاست همش یکی جلوش خم و راست بشه گاهی اوقات لباس های منو تو دست میشوره و همیشه هم به کارای خونه رسیدگی میکنه مواقعی که من حالم خوب نباشه شام درست میکنه...
    اینا رو گفتم که بدونی که یه مرد قبل از ازدواجش خصوصیات اخلاقی خودشو داره همینطور یک زن بعد از ازدواج هر دو طرف به خاطر خوشحالی همدیگه باید خیلی از موضعهاشون بیان پایین تر...
    من هیچوقت شوهرمو مجبور به کاری نکردم هیچ وقت و الان هم همیشه به خودش افتخار میکنه و همیشه احساس مثبت داره که انقد مفیده برای خانوادش و اطرافیانش همیشه رضایت قلبی از زندگیش داره و همه اینا به خاطر نحوه برخورد من باهاش بوده... خیلی مهمه یه جمله رو چطور به کار ببری خیلی مهمه یه کار چه موقع انجام بدی....
    اوایل وقتی میدیدم دوست داره براش غذا درست کنم صبر میکردم وقتی میومد یه آبمیوه و کیک بهش میدادم و بعد از استراحت به کمک هم شام درست میکردیم در حین همین شام درست کردن کلی شوخی و خنده و.... وقتی از سر کار میومد میدونست همیشه خانومش با یه ظاهر مرتب و آراسته پشت در منتظرشه... در طول مدتی که سر کار بوده بهش پیام میدادم دلم براش تنگ شده دوست داشتم الان پیشم بود دوست داشتم با هم ناهار بخوریم... کم کم راجع به فیزیولوژی و آناتومی خانومها براش توضیح دادم و کاملا آشناش کردم که چه رفتارایی باید داشته باشه تا خانومش همیشه سالم و سر حال پیشش باشه هر وقت از رفتارای خانوادم ناراحت میشد میزاشتم کامل گله و شکایتاش بکنه و هیچ نظری نمیدادم که مقصر کیه فقط بهش میگفتم هر کسی مسئولیت معاشرت خودشو داره و رفتاراش تو این معاشرت مهمه پس هر عزت و احترامی که بزای سر خودت گذاشتی... میزاشتم آزادانه خودش تصمیم بگیره چه کاری انجام بده.... هیچ وقت نشد که ازش انتقاد و شکایت کنم که چرا این کار و کردی و تو بلد نیستی و .... چیزایی که دوست نداشتمو در طول زمان تغییر میدادم... خودمم همینطور در رابطه با هر مسئله ای اونجور که دوست داشت تصمیم میگرفتم و همیشه در نظر میگرفتمش.... سر کوچکترین مسائلی ازش نظر میخاستم و اونم وقتی میدید نظرش انقد برام اهمیت داره اعتماد به نفسش زیاد میشد... تو مسائل جنسی کاملا آزادش گذاشتم و کلی مطالب بهش گفتم و کتاب بهش دادم بخونه در صورتیکه اصلا به خوندن کتاب علاقه ای نداشت ... تو مسائل مالی هر وقت میدیدم دستش خالیه کوچیکترین چیزی ازش نمیخاستم ... مشکلات اقتصادی همیشه تو زندگی آدم هست خدا همیشه سلامتی بده هیچ وقت سر مسائل مالی باهاش بحث نکردم.... همیشه خودم مستقل نشون دادم ولی حواسم بود که یه وقتی ازش دور نشم هر شب سرمو میزاشتم رو سینش میخابیدم که حس تکیه گاه بودن بهش دست بده در عین اینکه استقلال شخصیمو حفظ کردم هیچ وقت نزاشتم احساس مرد بودنشو احساس اقتدارشو از دست بده.... بهش یاد دادم سر هر مسئله ای که ناراحت میشه تو یه دفتر مینویسه بعد هر وقت که جو آروم شد مسئله رو حل میکنیم وگرنه اگه در همون موقع که عصبانی و ناراحت هستیم مسئله رو مطرح کنیم و ادامشو بگیریم به بحث و جدال تبدیل میشه...
    نازگل خانوم عزیز دلم الان که دارم اینارو برات مینویسم محل کارم هستم و حسابی سرم شلوغه ولی گفتم ارزششو داره مشکل دو تا جوون حل بشه ... عزیزم مواظب زندگیت باش سن مطرح نیست طرز فکر مهمه من خودم 22 سالمه و شوهرم 29 سالشه! قدر زندیگتو بدون و حواست به زندگیت باشه نزار بعد از گذشت 10 سال از هم سرد بشید و فقط کنار هم باشید به خاطر حس مسئولیت... کنار هم باشین به خاطر عشقتون... حواست به شوهرت باشه هر چقدرم که مغرور باشه با محبت به جا و به موقع شما غرور براش معنا نداره...
    موفق باشی.

  19. 2 کاربران زیر از الینا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    خوب شما باید روی خودت کار کنی که دیگه از این به بعد گریه نکنی جلوی شوهرت این کار واقعا از نظر مردها تنفربرانگیزه سعی کن دیگه انجامش ندی مثلا یکبار که انجام ندادی بخودت جایزه بده و خودت را تشویق کن بخودت انرژی مثبت بده از خودت تعریف کن سعی کن اعتماد بنفس خودت را افزایش بدی مقاله ای در این مورد برای شما در پست بعدی ام قرار میدهم لطفا مطالعه کنید.

    راستی قبلش تا یادم نرفته همین اتفاق که افتاد به روش درست برام توضیح بدید با خواندن پستی که برایتان قرار دادم بهترین کاری که میتوانستید انجام بدهید با توضیح چه بوده است.

    خوب آیا ایشون دارای شغل هستند؟
    آیا از خودش خانه داره یا زمین و یا پس انداز؟


    اینو یواشکی بخون یه راز درگوشیه در مورد اکثر مردها اینجوریه.

    استفاده از احساسات زنانه برای بهبود کیفیت زندگی مشترک


    لطفا فقط بخوانید هرکدام از مقالاتی که برای شما قرار دادم یا نوشته های پست قبلی برای فراگیری و انجام دادنشان حداقل چند ماه وقت نیاز هستش پس لطفا عجول نباشید.شما سن کمی دارید پس سعی کن از تخصص و تجربیات کارشناسان و کاربرهای باتجربه و متاهل استفاده کنی.

    و در آخر همه تلاشتو کن هرچه زودتر برید سر خانه و زندگیتان 2سال زمان بسیار زیادی هستش این موضوع را جدی بگیرید بانو.قبلش مهارت های خودت را بخواندن مقالات و استفاده کردنشان بالا ببر
    ممنون از راهنمايي خوبتون
    بهترين كاري كه ميتونستم انجام بدم اين بود كه احساس اون موقع اشو درك كنم و نبايد قضاوت ميكردم
    خودش از طرز صحبت كردنش پشيمون شد و معذرت خواهي كرد منم بابت زود قضاوت كردنم
    اما ديگه نميخوام مشكلات اين چنيني پيش بياد ايشالا بتونم از راهكار هايي كه ميديد استفاده كنمو مشكلاتو حل كنم
    راستش حساس بودن نامزدم خيلي اذيتم ميكنه سر كوچكترين مسئله ناراحت ميشه ازون بدتر طرز برخوردش با اون مسئله اس كه دوس داره با غرور حلش كنه
    من در برابر اين غرورش بايد چيكار كنم... هميشه بايد سكوت كنمو دركش كنم...
    شغل داره ولي پس انداز زيادي نداره من با اين مسئله مشكلي ندارم هميشه تو مسائل مالي دركش كردم و چيزي ازش نخواستم سعي ميكنم تو فشار مالي نذارمش
    از مقاله هاي خوبي كه ميذاريد ممنونم خيلي مفيدن

  21. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8739
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    68
    تشکر شده 59 بار در 31 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    درود دگربار بانو
    رفتار جراتمندانه را یاد بگیرید و بکار ببندید

    رفتار جراتمندانه

    چند تا نکته ظريف:
    1. الگوي XYZ به ما مي گه چطوري بگيم...
    وقتي در موقعيت X، عمل Y رو انجام دادي، احساس Z رو داشتم. (ترتيب مهم نيست..
    عملا بايد جمله شما داراي اين سه پارامتر باشه)
    2. استفاده از جملات "من":
    وقتي در زمان جابجايي مبل، گفتي ديدي داشت چي مي شد!
    احساس کردم که شايدفکر مي کني نمي تونم بدون خطري براي تلويزيون مبل رو جابجا کنم...

    دقت کنيد: استفاده از جملات "تو" تقريبا هيچ تاثيري در مخاطب شما ايجاد نمي کند
    در صورتيکه استفاده از جملات " من " تماما تاثير است
    3. زمان اظهار:
    به هيچ وجه زمان اظهار جملات شما، دقيقا بعد از انجام عمل نيست! وقتي رفتيد تو تخت، دقيقا وقتي خسته ايد!
    نه شما ناي حرف زدن داريد و تمرکز و نه ايشون حوصله گوش دادن..
    هيچ تاثيري نخواهد داشت.. ايشون هم مثل شما خسته از کار روزانه است
    ضمن اينکه مردها آستانه تحمل کمتري نسبت به زنها دارند... شما تفاوت يک مهماني مردانه و زنانه رو ببينيد...
    بعد از مهماني مرد معتقد است که بگذار صبح جمع مي کنيم! اما زن همه چيز رو شب جمع مي کند!
    پس زنها آستانه تحمل بيشتري دارند...

    4. ابتدا همدلي مي کنيد : مي دونم خيلي وسائل زندگي برات مهمه و سعي مي کني از اونها مراقبت کني..
    من هم اين احساس رو مثل تو دارم و سعي خودم رو همواره مي کنم
    مثالي هم بزنيد.. عملا پل ذهني مي زنيد به نوع ذهنيت شوهرتون...

    5. درخواستتون رو بصورت واضح بطوري که قبلا گفتيم بيان مي کنيد.
    بدون قضاوت! بدون توصيف بيش از حد! از قضاوت در مورد طرف مقابل به شدت بپرهيزيد!
    تو به من اعتماد نداري! تو فکر مي کني نمي تونم! اينا ذهن خواني و قضاوت هست!

    6. مکان هم خيلي مهمه... اين درخواست در خلوت بايد عنوان بشه!

    7. اصلا نترسيد... اگر اين مواردي رو که گفتم رعايت کنيد هيچ اتفاقي نخواهد افتاد.

    8.ذهن خواني نکنيد
    9.منفي بافي نکنيد
    بهتر نبود اينطوري مي گفتي: بذار كارم تموم شه ميام بهت مي گم!
    نه اينكه از تو آشپزخونه باهاش حرف بزني! هرگز اين كار رو نكن! تو مهارت گفتگو بهت خواهم گفت!
    موضوع برنامه فردا، موضوع مهم به شمار مي ره! بايد در وضعيت متناسب گفتگو كنيد..
    اين وضعيت مناسب گاهي اونقدر به هم نزديكيد كه دست هم رو مي گيريد

    وقتي جرات مندانه رفتار مي کنيد بدانيد که گاهي افراد از شما ناراحت هم مي شوند
    شما مسئول شادماني ديگران نيستيد!


    شما هميشه نمي تونيد همه افراد رو راضي نگه داريد. همه هم از دست شما خوشحال نخواهند شد
    چون مسئوليت شما به عنوان يك فرد جرات مند الزاما خوشحال كردن ديگران نيست!
    بلكه شما با احترام به ديگران،‌بايد نظرات خودتون رو ابراز كنيد،‌ مطرح كنيد و براي ديگران حقوق فردي اونها رو لحاظ كنيد!


    از قضاوت ديگران نترسيد! نظرتون رو بيان كنيد بدون اينكه بترسيد الان در رابطه با شما چه قضاوتي خواهد شد.



    از دادن اطلاعات اضافي پرهيز كنيد. هميشه لازم نيست همه چيز رو توضيح بديد!
    هميشه ديگران مثل شما فكر نمي كنند... مثل شما قضاوت نمي كنند!
    هميشه چيزي كه براي شما سوال هست.. براي اونها سوال نيست!
    پس بسياري مواقع لزومي نداره بدون سوال چيزي رو توضيح بديد...


    كسي رو براي بيان نظراتتون واسطه نكنيد!


    يه جمله هست فکر کنم از افلاطون (نقل به مضمون):
    "شايدکليدي براي خوشبختي سراغ نداشته باشم،
    ولي راهي هست که بدون شک به بدبختي ختم مي شود آن هم سعي براي راضي نگه داشتن همه است"



    ********************


    مزاياي رفتار جرأتمندانه

    1- از مهمترين مزاياي جرأتمندي، احساس مثبتي است كه فرد درباره خود دارد.
    افراد جرأتمند در مقايسه با افراد سازشكار و پرخاشگر درباره خود احساس بهتري دارند.
    آنها احساس عزّت نفس دارند و خود را شريف و عزيز مي بينند.
    2- مردم افراد جرأتمند را صريح و صادق مي دانند و معتقدند چنين افرادي اهل چاپلوسي، تملّق و نفاق نيستند.
    اين افراد آنچه را مي توانند انجام دهند مطرح ميكنند.
    بنابراين مردم به چنين افراد بيشتر اعتماد مي كنند؛ گرچه به ظاهر آن را نشان ندهند.
    3- زندگي افراد جرأتمند، معنادار است. اينان به ديگران اجازه مي دهند تا مستقل بينديشند و عمل كنند
    و خود نيز افزون بر در دسترس قرار دادن خواسته هايشان، از زورگويي، تحكّم، زبوني و ذلّت فاصله ميگيرند .
    نوشته شده توسط:استاد سنگتراشان
    یه کار یانجام بدهید بانو از این به عد یه کاغذ بردارید و در آن تمرین روزانه انجام بدهید در رفتارهای و واکنش هایی که دارید نسبت به اتفاقاتی که پیرامون شما اتفاق می افتد اینجوری خیلی زودتر به نتیجه میرسی.در صورت تمایل میتوانید در تاپیکتان هم قرار بدهید.

    مثلا
    یه کاغذ بردارید و سه تا ستون درست کنید
    همین موضوع که اتفاق افتاد را بنویسید در ستون 1
    رفتاری که انجام دادید را هم بنویسید در ستون 2
    و رفتار صحیح که بهتر بود انجام بدهید در ستون 3

    منتظر خبرهای خوب از شما هستیم.عجول نباشید حداقل 6ماه طول میکشه تا بدرستی یاد بگیرید که چگونه جراتمندانه رفتار کنید در عین اینکه به شوهرتان هم احترام گذاشتید و حرفتان را هم زده اید

  22. کاربران زیر از khaleghezey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    نقل قول نوشته اصلی توسط الینا نمایش پست ها
    عزیزم یه مرد قبل از ازدواج هر چی میخاد باشه این زنه که رفتاراشو اصلاح میکنه و به اصطلاح شوهرشو به خوی خودش در میاره.شوهر من یه فردی بود کاملا مغرور خیلی حساس به رفتارای خانوادم نسبت به اون خودش و خانوادشو خیلی قبول داشت یه مردی بود که توقع داشت تا از راه میرسه براش چایی درست کنی بیاری سریع شامش حاضر باشه... حالا بعد از یه سال یه فرد کاملا اجتماعی روی رفتارای خانواده من حساس نیست در مورد خانوادش اون چیزی که واقعا هستن رو میبینه خانواده خوبی داره ولی قبلا به طور رویایی فقط کارای خودش و خانوادش قبول داشت... از سر کارکه میاد اول یه ربع یا نیم ساعت منو میگیریه بغلش و حسابی راجع به اتفاقات اونروز تعریف میکنه در همه موارد حواسش هست که من ناراحتی خاصی نداشته باشم و جالب اینجاست که این مردی که خیلی دلش میخاست همش یکی جلوش خم و راست بشه گاهی اوقات لباس های منو تو دست میشوره و همیشه هم به کارای خونه رسیدگی میکنه مواقعی که من حالم خوب نباشه شام درست میکنه...
    اینا رو گفتم که بدونی که یه مرد قبل از ازدواجش خصوصیات اخلاقی خودشو داره همینطور یک زن بعد از ازدواج هر دو طرف به خاطر خوشحالی همدیگه باید خیلی از موضعهاشون بیان پایین تر...
    من هیچوقت شوهرمو مجبور به کاری نکردم هیچ وقت و الان هم همیشه به خودش افتخار میکنه و همیشه احساس مثبت داره که انقد مفیده برای خانوادش و اطرافیانش همیشه رضایت قلبی از زندگیش داره و همه اینا به خاطر نحوه برخورد من باهاش بوده... خیلی مهمه یه جمله رو چطور به کار ببری خیلی مهمه یه کار چه موقع انجام بدی....
    اوایل وقتی میدیدم دوست داره براش غذا درست کنم صبر میکردم وقتی میومد یه آبمیوه و کیک بهش میدادم و بعد از استراحت به کمک هم شام درست میکردیم در حین همین شام درست کردن کلی شوخی و خنده و.... وقتی از سر کار میومد میدونست همیشه خانومش با یه ظاهر مرتب و آراسته پشت در منتظرشه... در طول مدتی که سر کار بوده بهش پیام میدادم دلم براش تنگ شده دوست داشتم الان پیشم بود دوست داشتم با هم ناهار بخوریم... کم کم راجع به فیزیولوژی و آناتومی خانومها براش توضیح دادم و کاملا آشناش کردم که چه رفتارایی باید داشته باشه تا خانومش همیشه سالم و سر حال پیشش باشه هر وقت از رفتارای خانوادم ناراحت میشد میزاشتم کامل گله و شکایتاش بکنه و هیچ نظری نمیدادم که مقصر کیه فقط بهش میگفتم هر کسی مسئولیت معاشرت خودشو داره و رفتاراش تو این معاشرت مهمه پس هر عزت و احترامی که بزای سر خودت گذاشتی... میزاشتم آزادانه خودش تصمیم بگیره چه کاری انجام بده.... هیچ وقت نشد که ازش انتقاد و شکایت کنم که چرا این کار و کردی و تو بلد نیستی و .... چیزایی که دوست نداشتمو در طول زمان تغییر میدادم... خودمم همینطور در رابطه با هر مسئله ای اونجور که دوست داشت تصمیم میگرفتم و همیشه در نظر میگرفتمش.... سر کوچکترین مسائلی ازش نظر میخاستم و اونم وقتی میدید نظرش انقد برام اهمیت داره اعتماد به نفسش زیاد میشد... تو مسائل جنسی کاملا آزادش گذاشتم و کلی مطالب بهش گفتم و کتاب بهش دادم بخونه در صورتیکه اصلا به خوندن کتاب علاقه ای نداشت ... تو مسائل مالی هر وقت میدیدم دستش خالیه کوچیکترین چیزی ازش نمیخاستم ... مشکلات اقتصادی همیشه تو زندگی آدم هست خدا همیشه سلامتی بده هیچ وقت سر مسائل مالی باهاش بحث نکردم.... همیشه خودم مستقل نشون دادم ولی حواسم بود که یه وقتی ازش دور نشم هر شب سرمو میزاشتم رو سینش میخابیدم که حس تکیه گاه بودن بهش دست بده در عین اینکه استقلال شخصیمو حفظ کردم هیچ وقت نزاشتم احساس مرد بودنشو احساس اقتدارشو از دست بده.... بهش یاد دادم سر هر مسئله ای که ناراحت میشه تو یه دفتر مینویسه بعد هر وقت که جو آروم شد مسئله رو حل میکنیم وگرنه اگه در همون موقع که عصبانی و ناراحت هستیم مسئله رو مطرح کنیم و ادامشو بگیریم به بحث و جدال تبدیل میشه...
    نازگل خانوم عزیز دلم الان که دارم اینارو برات مینویسم محل کارم هستم و حسابی سرم شلوغه ولی گفتم ارزششو داره مشکل دو تا جوون حل بشه ... عزیزم مواظب زندگیت باش سن مطرح نیست طرز فکر مهمه من خودم 22 سالمه و شوهرم 29 سالشه! قدر زندیگتو بدون و حواست به زندگیت باشه نزار بعد از گذشت 10 سال از هم سرد بشید و فقط کنار هم باشید به خاطر حس مسئولیت... کنار هم باشین به خاطر عشقتون... حواست به شوهرت باشه هر چقدرم که مغرور باشه با محبت به جا و به موقع شما غرور براش معنا نداره...
    موفق باشی.
    عزیزم مرسی که با صحبتات کمکم میکنی و مرسی از وقتی که میذاری
    احساس میکنم در این زمینه خیلی میتونم ازت که تجربه داری کمک بگیرم
    تجربه هایی که در اختیارم گذاشتی خیلی واسم مفید بود باید در بعضی مسائل رو خودم کار کنم
    در زمینه محبت کردن و مسائل مختلفی که گفتی ضعفی در خودم ندیدم اما چیزایی که خودم فکر میکنم توش ضعف دارم اینه که احساس میکنم کم کم دارم استقلالمو از دست میدم که نباید بذارم اینجوری باشه
    و اینکه در ارتباط با خانوادم نمیدونم زمانیکه ازشون ناراحت میشه میاد به من میگه چه عکس العملی باید نشون بدم... هیچ وقت نشده که بخوام فقط طرفداری اونارو بکنم اکثرا سکوت کردمو به حرفاش گوش دادم اما حس میکنم سکوتمو میذاره به حساب این که باهاش موافقم... و اینم میدونم هیچ وقت نباید به سمت خانوادم موضع بگیرم...
    اوایل فکر میکردم همه چی با محبت حل میشه حتی غرور زیادی. در رفتارش با من اصلا مغرر نیس اما وقتی مشکل یا ناراحتی پیش میاد دوس داره با غرورش حلش کنه...
    زمانیکه از خانوادش ناراحت میشم هیچ وقت بهش نگفتم(نمیدونم درسته یا نه) چون انقد خانوادشو قبول داره که شاید ناراحتی من ازنظرش بی مورد باشه...
    چیکار میتونم بکنم...
    ویرایش توسط naz gol : 11-24-2014 در ساعت 09:54 PM

  24. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    امروز بعد از یه هفته شرایط جور شد برم خونشون همو ببینیم نیم ساعت بود رسیده بودم دوستش زنگ زدکه با هم برن براش یه دستگاه بخرن اونم قبول کرد پاشد باهاش رفت منم بعد از نیم ساعت اومدم خونمون چون خواهرش داشت میرفت بیرون و من تنها میموندم(تازه میدونست خواهرش داره میره بیرون)
    وقتی ازش پرسیدم چرا رفتی میگه قبلا ازم خواسته بود باهاش برم منم به دوستم گفتم هر وقت خواستی بری بگو باهم بریم بهش قول داده بودم بدم میاد بزنم زیر قولم
    ایا درسته این کاراااااااااااااااااااااا اااا
    امضای ایشان
    اگر میخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
    باور محال بودنش را عوض کن


  25. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    9137
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    61
    تشکر شده 26 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    نقل قول نوشته اصلی توسط naz gol نمایش پست ها
    سلام دوستان
    نمیدونم از چی و ازکجا باید شروع کنم 2 ساله عقد کردم نامزدمو خیلی دوس دارم اما گاهی وقتا رفتاراش انقدر ازارم میده که از ته دل ارزو میکنم کاش هیچ وقت ازدواج نکرده بودم.
    رو مسائل اخلاقی خیلی حساسه مثلا یه بار زنگ زد به برادرم ولی برادرم خواب بود بعد از بیدار شدنش به نامزدم زنگ نزده بود ببینه باهاش چیکار داشته
    نامزدم خیلی ناراحت شده بود زنگ زد بهش با خنده و شوخی حرفای بدی بهش زد
    بهش گفتم چرا اینجوری حرف زدی گفت واسه اینکه دیگه ازین کارا نکنه بفهمه وقتی داماد اون خونه زنگ میزنه بهش نباید بی توجه باشه
    گفتم هم کار اون درست نبود هم کار تو. وقتی اینو گفتم با حرفش کوبید تو دهنم گفت تو یکی نمیخواد نظر بدی
    بهش گفتم از بقیه ناراحت میشی چرا سر من خالی میکنی گفت تو خودت الکی نشستی داری ابغوره میگیری (گریه ام گرفته بود) من چیکار کنم من وقتی سر هیچ پوچ گریه میکنی واسم اصلا ارزش نداره یه ذره ام ناراحت نمیشم بعد میگه تو میتونی بگی کار داداشت اشتباس ولی نمیتونی بگی کار من اشتباس میتونی بگی رفتارت خوب نبوده(که البته اونم قبول نداره)
    نمیدونم رفتارم باهاش باید چجوری باشه اگه نظری دارید ممنون میشم کمکم کنید
    اصل هرکاری توکل به خدا و خونسردیست
    توجه کنید شوهرتون گفته وقتی داماد اون خونه زنگ میزنه بهش نباید بی توجه باشه
    یعنی نامزدتون احساس میکنه همه بهش بی توجه هستن
    به عنوان همسر شما خونسرد باشید بهش توجه کنید پشتیبانش باشید
    بهش توجه کنید ببینید از چه چیزی داره رنج میبره نه اینکه سریع بغض کنید


  26. کاربران زیر از احسان نینجا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    نقل قول نوشته اصلی توسط احسان نینجا نمایش پست ها
    اصل هرکاری توکل به خدا و خونسردیست
    توجه کنید شوهرتون گفته وقتی داماد اون خونه زنگ میزنه بهش نباید بی توجه باشه
    یعنی نامزدتون احساس میکنه همه بهش بی توجه هستن
    به عنوان همسر شما خونسرد باشید بهش توجه کنید پشتیبانش باشید
    بهش توجه کنید ببینید از چه چیزی داره رنج میبره نه اینکه سریع بغض کنید

    نامزد من خیلی نکته بینه تو این مسائل اصلاگذشت نداره دوس داره همه چیز همونطوری باشه که اون دوس داره
    خیلی تو برخوردا ریزمیشه تا یه چیزی ازش بکشه بیرون
    دیگه وقتی میاد خونمون مامانم انقد دستو پاشو گم میکنه مبادا نامزدم از چیزی ناراحت شه ازنظر احترام گذاشتن چیزی براش کم نمیذارن
    امضای ایشان
    اگر میخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
    باور محال بودنش را عوض کن


  28. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود دگربار بانو
    رفتار جراتمندانه را یاد بگیرید و بکار ببندید





    نوشته شده توسط:استاد سنگتراشان
    یه کار یانجام بدهید بانو از این به عد یه کاغذ بردارید و در آن تمرین روزانه انجام بدهید در رفتارهای و واکنش هایی که دارید نسبت به اتفاقاتی که پیرامون شما اتفاق می افتد اینجوری خیلی زودتر به نتیجه میرسی.در صورت تمایل میتوانید در تاپیکتان هم قرار بدهید.

    مثلا
    یه کاغذ بردارید و سه تا ستون درست کنید
    همین موضوع که اتفاق افتاد را بنویسید در ستون 1
    رفتاری که انجام دادید را هم بنویسید در ستون 2
    و رفتار صحیح که بهتر بود انجام بدهید در ستون 3

    منتظر خبرهای خوب از شما هستیم.عجول نباشید حداقل 6ماه طول میکشه تا بدرستی یاد بگیرید که چگونه جراتمندانه رفتار کنید در عین اینکه به شوهرتان هم احترام گذاشتید و حرفتان را هم زده اید
    راستش این روزاخیلی نسبت به خودم احساس بهتری پیدا کردم
    دیگه موقع بحث کردن کاملا رو گریه کردنم تسلط دارم
    اما یه سری رفتاراش خیلی اذیتم میکنه امروز بهم میگه به خواهرت بگو منو با لفظ "اقا" صدا کنه (خواهرم 4 سال ازش بزرگتره)
    وقتی دلیلش پرسیدم میگه عادت میکنه تو جمع های بزرگتر جلو بقیه هم این طوری صدام میکنه به نظرتون کار درستیه....
    رفتار من در برابر این خواسته هاش چی باید باشه به نظرتون..
    امضای ایشان
    اگر میخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
    باور محال بودنش را عوض کن


  29. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8739
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    68
    تشکر شده 59 بار در 31 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نامزد حساس و رفتار نامناسب

    بانو نازگل گرامی

    مقاله رفتار جراتمندانه که برای شما قرار دادم در تایپیک شما اگر خوب خوانده باشید و با دقت باشه کم کم خودتان آگاهی تان بالا میرود و مهارت بیان خواسته هایتن و افکارتان را همراه با احترام به شخصیت و افکار طرف مقابل

    در این مورد باید دید چرا شوهرتان چنین موضوعی را مطرح کرده و دلیل اصلیش چی بوده از بیان این خواسته؟
    آیا در منزل شما به ایشون بی احترامی میشه توسط خانواده شما؟
    یا اینکه اونجور که شوهرت انتظار داره بهش احترام گذاشته نمیشه؟

    ایکاش علتش را ازش میپرسیدی و اینکه چرا چنین احساسی داره در اغلب موارد ما انسان ها مرتکب خطاهای شناختی میشیم نمونش همین گفتار و برداشت شوهر شما

    خطاهای شناختی و مشکلات ما

    ریشه افسردگی، اضطراب و پرخاشگری در :

    خطاهای شناختی

    امروزه بسیاری از افرادا در سیر تفکر خود به دلیل عدم آشنایی با اصول تفکر منطقی و صحیح ، ناخواسته دچار خطای شناختی می شوند. عدم اطلاع از خطاهای شناختی ورطه ای بسیار خطرناک و سهمگین می داند. شاید بسیاری از گرفتاری های مردم ما به دلیل آلوده بودن افکار ما به این نوع خطا ها باشد. به نظر می رسد افسردگی ، بی قراری ، رقابت های ناصحیح، خشونت، پرخاشگری و بسیاری از رفتارهای غیر عادی ما بی ارتباط با خطاهای شناختی نباشند.آلبرت الیس روان شناس معروف این خطاها را شناسایی و در قالب ده خطای شناختی معرفی نموده است. انسانهایی که تفکر غیر منطقی دارند و یا خطاهای شناختی در افکارشان هویدا است، در بسیاری از موارد اطلاع چندانی از این خطاها ندارند. شاید عدم اطلاع، باعث آلودگی این افکار با خطاهای شناختی می شوند. در این نوشتار سعی بر آن است که خطاهای شناختی به صورت ساده و در قالب مثال های روشن و واضح بیان شوند. امید است بسیاری از نگرانی ها، حالات و افکار نامطلوب که در پشت این خطاهای شناختی وجود دارند، با اطلاع رسانی از بین بروند.
    خطای اول : تفکر همه یا هیچ
    در این نوع افکار قانون همه یا هیچ حاکم است . فرد یک رفتار، فکر، موفقیت ، ، پدیده یا موضوع را کلا سفید یا سیاه می بیند. هر چیز کمتر از کامل ، شکست بی چون و چراست. عدم قناعت به مقدار و یا بخشی از یک کار ، یک فعالیت و یا یک امتیاز ، آنها را از مزایای آن امر محروم می کند. به طور مثال عده ای این نوع تفکر را دارند که یا باید فلان ماشین را داشته باشند یا اصلا هیچ ماشینی را نمی خواهند. این نوع تفکر در بسیاری از قسمت های زندگی دیده می شود. در مثالی دیگر مدرس دانشگاه بیان می دارد که اگر این تعداد دانشجو بود و با این شرایط به طور مثال من این درس را خواهم داد. در مثال دیگر خانمی که رژیم لاغری گرفته بود، پس از خوردن یک قاشق بستنی گفت: برنامه لاغری من دود شد و به هوا رفت. با این طرز تلقی به قدری ناراحت شد که یک ظرف بزرگ بستنی را تا به آخر نوش جان کرد.

    خطای دوم : تعمیم مبالغه آمیز
    افرادی که این نوع خطا را در افکار دارند حقایق زندگی را پررنگ تر از مقدار واقعی آن می بینند. شدت و مقدار واقعی خیلی کمتر از مقدار و شدتی است که در ذهن فرد قرار دارد. فردی که دچار این خطای شناختی است ، هر حادثه منفی و از جمله یک ناکامی شغلی را شکستی تمام عیار و تمام نشدنی تلقی می کند و آن را با کلماتی چون هرگز و همیشه توصیف می کند. فروشنده دوره گرد افسرده ای که فروش خوبی نداشته و در حال رانندگی پرنده ای به شیشه اتومبیلش خورده بود گفت: چه بد شانس هستم، پرنده ها همیشه به شیشه اتومبیل من می خورند. شاید بتوان این طور بیان کرد که این افراد به دلیل مبالغه در بخشی از افکار ، نمی توانند جوانب مثبت زندگی را ببینند. شاید در مثال ذکر شده بتوان این طور بیان کرد که این فروشنده دوره گرد ازخیلی مواهب که دارد غافل است و این که او ماشینی دارد که خیلی از فروشندگان دیگر ندارند .

    خطای سوم : فیلتر ذهنی
    افرادی که دارای این نوع افکار هستند تحت تاثیر یک حادثه منفی همه واقعیت را تار می بینند. به جزیی از یک حادثه منفی توجه می کنند و بقیه را فراموش می کنند.عدم توانایی در دیدن بخش های مهمتر این حوادث ، عاملی است که ذهن ما را درگیر می کند. شبیه چکیدن یک قطره جوهر که بشکه آبی را کدر می کند. به مثالی توجه کنید: به خاطر طرز برخورد شایسته خود با همکاران اداره، از طرف رئیس اداره تشویق می شوید، اما در این میان و در حین دریافت جایزه یکی از همکاران کلمه ای نه چندان جدی در مقام انتقاد به شما می گوید. روزهای طولانی در حالی که همه گفته های مثبت و مراسم با ارزش تشویق را فراموش می کنید، تحت تاثیر این انتقاد بسیار جزئی یک همکار، رنج می برید.

    خطای چهارم : بی توجهی به امر مثبت
    افرادی که دارای این نوع تفکر غیر منطقی هستند، توجه زیاد و با ارزشی به جنبه ها ی مثبت زندگی خود ندارند و همیشه نکات مثبت را برای خود بی اهمیت جلوه می دهند. با بی ارزش شمردن تجربه های مثبت، اصرار بر مهم نبودن آنها دارند. کارهای خوب خود را بی اهمیت می خوانند، معتقدند که هر کسی می تواند این کار را انجام دهد. بی توجهی به امر مثبت شادی زندگی را می گیرد و شما را به احساس ناشایسته بودن سوق می دهد. به طور مثال نگهبان ساختمان تجاری با تیز هوشی موفق به شناسایی یکی از سه سارقی شده بود که در هفته قبل از یکی از مغازه های این ساختمان دزدی کرده بودند. مسئول ساختمان ضمن قدردانی از نگهبان که بعد از چند روز موفق به کشف این گره شده بود از نگهبان خواست که یکی از روزهای هفته زمانی را مشخص کند که در جلسه ای با حضور افراد و مالکین ساختمان از زحمات وی قدردانی شود. نگهبان امروز و فردا کرده و یکسره میگفت کار مهمی نکرده ام و از تعیین وقت سرباز می زد.

    خطای پنجم : نتیجه گیری شتابزده
    بی آنکه زمینه محکمی وجود داشته باشد نتیجه گیری شتابزده می کنید. ذهن خوانی: بدون بررسی کافی نتیجه میگیرید که کسی در مورد شما منفی فکر می کند. پیشگویی: پیش بینی می کنید که اوضاع بر خلاف میل شما در جریان خواهد بود. بدون هر گونه بررسی می گویید« آبرویم خواهد رفت، از عهده انجام این کار برنخواهم آمد». و اگر افسرده باشید ممکن است به خود بگویید «هرگز بهبود نخواهم یافت».

    خطای ششم: درشت نمایی
    از یک سو در باره اهمیت مسایل و شدت اشتباهات خود مبالغه می کند و از سوی دیگر ، اهمیت جنبه های مثبت زندگی را کمتر از آنچه هست برآورد می کند. به دلیل اعتماد به نفس پایین، این افراد چون خود را نسبت به دیگران دست کم می گیرند، در صورت انجام کاری خطا ، این اشتباه خود را خیلی پررنگ تر از حد و حدود واقعی آن اشتباه می بیند. به طور مثال شخصی دوست قدیمی خود را می بیند و به او سلام می گوید، دوست قدیمی مانند همیشه سلام او را به گرمی جواب نمی دهد. او از این مسئله ناراحت می شود و این واقعه را برای خود فاجعه تلقی می کند. این درحالی است که شاید دلایل مختلفی برای سرد برخورد کردن وجود داشته باشد. از طرفی این قدر هم مهم نباشد ولی ساعتها این مسئله ذهن فرد را درگیر خود می کند.

    خطای هفتم : استدلال احساسی
    افرادی که دارای استدلال احساسی هستند فکر می کنند که احساسات منفی ما لزوما منعکس کننده واقعیت ها هستند. این نوع استدلال احساسی ما را از بسیاری واقعیت ها دور نگه می دارد . به طور مثال : «از سوار شدن در هواپیما وحشت دارم، چون پرواز با هواپیما بسیار خطرناک است».« یا احساس گناه می کنم پس باید آدم بدی باشم». یا «خشمگین هستم، پس معلوم می شود با من منصفانه برخورد نشده است.» یا «چون احساس حقارت می کنم، معنایش این است که فرد درجه دومی هستم». یا «احساس نومیدی می کنم، پس حتما باید نومید باشم».

    خطای هشتم : باید ها
    انتظار دارید که اوضاع آن طور باشد که شما می خواهید و انتظار دارید .همیشه این انتظار محقق نمی شود و یا با درصد کمتری محقق می شود. به طور مثال نوازنده بسیار خوبی پس از نواختن یک قطعه دشوار پیانو با خود گفت:«نباید اینهمه اشتباه می کردم». آنقدر تحت تاثیر این عبارت قرار گرفت که چند روز متوالی حال و روز بدی داشت. انواع و اقسام کلماتی که «باید» را به شکلی تداعی می کنند، همین روحیه را ایجاد می نمایند. آن دسته از عبارت های «باید» دار که بر ضد شما به کار برده می شوند،به احساس تقصیر و نومیدی منجر می گردند. اما همین باورها، اگر متوجه سایرین و یا جهان به طور کلی شود منجر به خشم و دلسردی می گردد«نباید این قدر سمج باشد».خیلی ها می خواهند با «باید» ها و «نباید»ها به خود انگیزه بدهند. «نباید آن شیرینی را بخورم». این نوع فکر اغلب بی تاثیر است زیرا«باید» ها تولید تمردد می کنند و اشخاص تشویق میشوند که درست برعکس آن را انجام دهند.

    خطای نهم : برچسب زدن
    برچسب زدن شکل حاد تفکر همه یا هیچ چیز است. به جای اینکه بگویید«اشتباه کردم». به خود برچسب منفی می زنید:«من بازنده هستم». گاه هم اشخاص به خود برچسب «احمق» یا «شکست خورده» و غیره می زنند. برچسب زدن غیر منطقی است، زیرا شما با کاری که می کنید ، تفاوت دارید. انسان وجود خارجی دارد اما «بازنده» و «احمق» به این شکل وجود ندارد. این برچسب ها تجربه های بی فایده ای هستند که منجر به خشم، اضطراب ، دلسردی و کمی عزت نفس می شوند. گاه برچسب متوجه دیگران است. وقتی کسی در مخالفت با نظرات شما حرفی می زند ممکن است او را متکبر بنامید. بعد احساس می کنید مشکل به جای رفتار یا اندیشه بر سر«شخصیت» یا «جوهر و ذات» او است. در نتیجه او را به کلی بد قلمداد می کنید و در این شرایط فضای مناسبی برای ارتباط سازنده ایجاد نمی شود.

    خطای دهم : شخصی سازی و سرزنش
    در این خطا، فرد خود را بی جهت مسئول حادثه ای قلمداد می کند که به هیچ وجه امکان کنترل آن را نداشته است. وقتی زنی از آموزگار پسرش شنید که او در مدرسه خوب درس نمی خواند با خود گفت « این نشان می دهد که من مادر بدی هستم» و چه بهتر که این مادر علل واقعی درس نخواندن فرزندش را می جست تا او را کمک کند. شخصی سازی منجر به احساس گناه ، خجالت و نا شایسته بودن می شود . بعضی ها هم عکس این کار را می کنند و سایرین و یا شرایط را علت مسائل خود تلقی می کنند و توجه ندارند که ممکن است خود در ایجاد گرفتاری سهمی داشته باشند « علت زندگی زناشویی بد من این است که همسرم منطقی نیست». سرزنش به خاطر ایجاد رنجش اغلب موثر واقع نمی شود.
    نوشته شده توسط استاد سنگتراشان

    هرچه سریعتر شرایط ازدواج را فراهم کنید بانو هرچی زودتر بهتر خیلی سختگیری نکنید در مورد مراسم و سنت های دست و پاگیر (البته این نظر شخصی بنده هستش)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد